2ماهگی نفس جونم تموم شد!
عشقم سلام.گل دختر مامان 2 ماهگیتم تموم شد.انگار همین دیروز بود که از بیمارستان مرخص شدیم و باهم اومدیم خونه قشنگمون.ولی ازونجایی که مامانی بهت قول داده هیچوقت بهت دروغ نگه باید اعتراف کنم که این 2 ماه خیلی بهم سخت گذشت! بی خوابیهای شبانه بعضی وقتا واقعا کلافم میکرد اخه مامانت خیلی خوابالو تشریف داره!!!ولی به محض اینکه با اون قیافه ناز و جیگرت یه کوشولو لبخند میزدی همه چی رو فراموش میکردم عمرطلام.ولی خداییش ازونجایی که باباییت لطف کرد و مارو زود اورد خونمون بخاطر دلتنگیای خودشخیلی دست تنها بودم روزای اول....با همه تلخی ها و شیرینی ها روزها گذشت و گل دختر من دیگه واسه خودش خانمی شد تو 2 ماهگیش.خوابیدنات منظم شد دیگه.درواقع مثل ادم بزرگا میخوابی مامان دورت بگرده! 24 بهمن وقت واکسن 2ماهگیت بود و مامانی خداخدا میکرد که تو اذیت نشی و تب نکنی عزیزدلم.خداروشکر خیلی دخملیم قویه و فقط یه کوشولو موقع امپول زدن گریه کرد که اوم من قبل تو اشکام سرازیر بود تازشم!جشن 2ماهگیتم چون واکسن زده بودیم و یکمی حال ندار بودی دیگه کیک نگرفتیم برات مامانی.ولی جالب اینجا بود که همون شبی که واکسنتو زدیم اولین بار تو صداهای بلند از خودت در میاوردی و اغووووووو اغووووووو میکردی شیطون من...ای ذوق کرده بودم از سرو صداتا....الهی من قربون صداتم بشم زندگیم.اینم چندتا عکس خوجل از دخملیم تو 2 ماهگیش.الهی مامان قربون اون خواب نازت بشه که بعد زدن واکسنتم همچنان خوابالویی نازم!