نفسنفس، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

نفس زندگیمون

دوست جونای نفس اومده بودن خونمون!

1392/12/13 23:25
نویسنده : mokhtari
205 بازدید
اشتراک گذاری

ناناز مامانی سلام.خوفی دارو ندارم؟دیروز خاله مریم وخاله افسانه گفتن که فردا میخواییم بییام خونتون.منم گفتم خونه خودتونه قدمتون روی چشم خاله جونا.بفرمایید.چون بابایی زود میاد بهشون گفتیم که زودتر بیان تا بیشتر پیش هم باشیم.ساعت 2 بود که خاله افسانه و ویونا جون دوست شما اومدن.یکم بعدشم خاله مریم و ثنا خوشگله هم اومدن.شمام دوستاتو دیده بودی و کلی خوشت اومده بود ازشون.خندونکالهی فدای هر3 تاتون بشم من که با اون چشای نازتون همدیگه رو برانداز میکردید!راضییکمی خوابیدید کنار همدیگه یکمی بازی کردید و...ماهم تا میتونستیم و نا داشتیم حرف زدیم با خاله ها!ای غیبت کردیمممممم!زبانخلاصه روز خیلی خوبی بود و خیلی به ما خوش گذشت.ایشالله که به خاله ها و دوست جونیاتم خوش گذشته باشه....و تا باشه از این رفت وامدا باشه بینمون.اینم عکس یادگاری از امروز با دوستات عزیزدلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

افسانه
8 تیر 93 11:55
خیلی زحمت دادیم به ما هم کلی خوش گذشت مرسی
mokhtari
پاسخ
خواهش میکنم عزیزدلم.این چه حرفیه؟!!!!!ما خیلی خوشحال میشیم شما میایید خونمون گلم.بازم ازین کارا بکنید.